مردی میان نامردان
پیامبر دعا نمود :خدایاهر که یار اوست یارش باش و هرکه خوارکننده اوست خوارش دار(1)
و لبهای شیطان نجوا میکرد:علی زیادی جوان است ....
نبی با تمام وجود فریاد میزد :هرکه من ولی اویم این علی مولای اوست
و باز نجوای پلیدی میگفت:
علی از هرطایفه یکی دو نفری را کشته ....کسی باید باشد خوشنام ...نه این علی
میان توشه دردهایش کدام استخوان سوز است ؟
وقتی با حرارت میگوید" سَلّونی قبل اَن تفقدونی"(2)
بپرسید قبل از آنکه از میانتان بروم
و بعد سایه ای سیاه چنبره زده بر گوشه ای میپرسد:
یاعلی بگو چند تارمو در چهره من است؟!
او میگوید راههای آسمان را بیش از راههای زمین میشناسم،بپرسید.
باز لبهای شیطان میجنبدکه:
یا علی اگر گوسفندی با سگی آمیزش کند حاصلش حلال میشود یا حرام؟!
صدو بیست هزار راوی غدیر خود را به فراموشی میسپارند
و میگذارند اورا چونان شتر مهار کرده به سوی بیعت بکشانند(3)
نبی میگفت: من و علی پدران این امتیم
اما در پاسخ ریحانه اش و جوانه نو رسته اش با هم پرپر میشوند
کدام یک شهادت اورا رقم زدند ؟کدامیک؟؟
او ذره ذره شهید شد...آهسته آهسته به خون نشست
ابن ملجم نیز دست پروده همین نجواهای سیاه و پلید بود
کمی شقی تر ، کمی وقیح تر
اللهم العنهم جمیعا....
1.خطابه غدیر
2.خطبه سلونی قبل ان تفقدونی
3.نامه 28 نهج البلاغه