خدمتگزاران حضرت ...
خطاب به اونایی که گَرد خدمت به حضرت رو شونه هاشون نشسته :
پدری فرزندش را بغل گرفته بود
کمی هم میوه و نان و ....غیره در دست داشت
کودک گفت:بابا میشه من این میوه ها رو بیارم و کمکت کنم ؟
پدر گفت :آره بابایی...بیا اینطرفشو تو نگه دار
کودک در آغوش پدر گوشه پاکت میوه را گرفت
دلش گرم بود که کمک پدرش میکند
به خانه که رسیدند پدر گفت :
میبینید که عزیزم چقدر کمکم میکنه ؟
کودک سرش را بالا گرفت و افتخار کرد شاید کمی مغرور شد به اینکه یاورو ناصر پدر بوده
اما نمیدانست حتی خود او ...حتی تمام وسایل و خریدها در دستان پدر بوده
و این پدر بوده که از باب لطفش اجازه خدمت به او داده
تا او از این فیض بهره مند شود
وگرنه پدر برای امور خودش کافیست
....
خادمین و ناصرین حضرت در هر زمینه
اگر توفیق خدمت نصیبتون شد حواستون(حواسمون) باشه:
1.نه تنها امور ایشون بلکه خودِ ما و امور زندگی ما و تمام جوانب وابعاد عالم،
در ید قدرت اویند به اذن خدا
2.دچار غرور نشید و بدونید نه از باب لیاقت بلکه از در لطف ایشون این توفیق بهتون داده شده
3.قدر بدونید اینکه این فرصت به شما داده شده و ایشون شمارو فاعل فعل خودش قرار داده...
کاری کنید همیشه شمارو برای خدمت انتخاب کنند....خوش خدمت باشیم...
ان شاالله در آینده چند مصداق از خدمت و نصرت رو خواهیم گفت به فضل الهی

بسیار بسیار مثال جالب وبجایی بود
بخدا خدمت به حضرت توفیق میخواد نظر خود آقارو میخواد. یه نگاه کنه همه چی حله
این حدیث شریف رو اولین بار تو کتاب دکتر فضلی خوندم با یه ادبیات وقلم زیبا ذیل حدیث واقعا تاثیرگذار بود.
بازم ممنون