چکاد

چشم انداز ما قلّه است

چکاد

چشم انداز ما قلّه است

چکاد
از فواید مسنَد نشینی عده ای:
بلا انقطاع برای فرجت دعا میکنم آقای همیشه خوبِ من....اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین.....

تراوش قلمم اینجا میچکد خوب و بدش گردن قلم!
آخرین مطالب
نویسندگان
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۳ شهریور ۹۴، ۱۲:۱۵ - حسین علیمحمدی
    مبروک...

۶ مطلب با موضوع «افکار نوشت» ثبت شده است

اغلب ارگانهای دولتی به حفظ وابقاء نیروهای بازنشسته یِ خود مشتاقترند

تا استخدام نیروی جوان و جدید....

این یعنی تمّکن مالی بیشتر و تامین آینده این ذخیره های انسانی

فقط یک نکته !

لابد قرار است این بازنشستگان جای پسران جوان را در امر ازدواج بگیرند

و دختران جوان را سپید بخت کنند!!!


راستی اخرین وزیر هم راهی کابینه شد

آقای وزیر جوانان

این یعنی:شاید جوانان اخرینند .....


سوال نوشت:

در جامعه ما دسترسی به اقسام گناه آسانتر است یا ازدواج ؟

نرخ رشد پیری جمعیت در ایران چند بود؟؟



فکر کنم ما پیر بشیم باید بگیم :

جوانی معضلی بود و بُگذشت .....


(ببخشید اگه کامتون تلخ شد:)

 

 

۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۲ ، ۱۳:۰۷
ماوای قلم

بذارید اینجوری بگم
همه جای دنیا این فرمول همینه:

4=2+2
اما تو مباحث "علوم انسانی"، معادلات و نتایج به این سادگی نیست .فرمول ثابتی نداره .چون با یک موجودی به نام "انسان" طرف هستی که به تعداد فرهنگها و اعتقاداتش میشه فرمول با جوابهای ناهمگون ساخت

با یه PLAY BACK چطورید؟

۱۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۲ ، ۲۳:۴۷
ماوای قلم


یکی از آسیبهای دینداری که به وفور مشاهده میشود،برداشتهای شخصی و غیر اصولی از حوزه های مختلف دینی است

شاید بااین مثال موضوع روشن تر شود:

برای معالجه بیماریهای جسمی و روحی به مختصص رجوع میکنیم.

برای مشورت در امور مختلف زندگی به صاحب نظران در اون حوزه مراجعه میکنیم.

اما در حوزه دینداری به راحتی برای خودمان نسخه میپیچیم و یا حتی توصیه های غیر اصولی اطرافیان راسرمشق قرار میدهیم

عمدتا این نوع برداشتها شالوده اعتقادی قوی ندارند

و برداشتهای بسیار رحمانی یا بسیار سطحی به ما میدهند

در حالی که این امر باعث شکل گیری ذهنیتهای غلط و در نتیجه  منجر با یک عمر حرکت در مسیر غلط می شود.

حال بگذریم از عواقب اخروی....

این سهل انگاری در امر دین شناسی و عدم رجوع به اسلام شناسان و متخصصان این حوزه شاید محصول تجدد گرایی و دنیا خواهی صِرف باشد...

به عنوان مثال توحید به عنوان رکن رکین اسلام نیازمند تعاریف و تذکرات و معارف خاصی است

چه آنکه اگر سنگ اول را کج بنهیم مسیری سراسر کژی به مقصد ثریا داریم!

اغلب ما در همین گام اول کج فهمی ها و بد فهمی های خاص خودمان داریم که شاید ریشه بهانه جویی ها و اضطرابهاو گاها اعتراضات ما به ذات اقدس الهی باشد

مخلص کلام:

دین شناسی حقیقی باید از مجاری صحیح و به صورت یک نیاز مبرم به صورت فردی و اجتماعی پیگیری شود

 

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۰۳
ماوای قلم
چرا؟؟ یک چرای ...caps lock و بی جواب...البته گاهی برایش جوابهایی می یابم که عجیب زبانم را گاز میگیرم ....
سکانس اول:
نمیدانم دیده اید یا نه ؟جدیدا سخنرانی علما و روحانیون و بزرگان در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران همراه با شمارش معکوس و تصویر یک کرنومتر است.این بخش قضیه به خودی خود درد آور است و وقتی آمیخته به دور همی های هزل و هجو بازیگران و خوانندگان و فوتبالیستها میشود که تایم برنامه ((از)) دارد ولی ((تا)) ندارد!این دیگر گوشهای آدم را سرخ میکند.چرا واقعا ؟؟
جواب همراه با گاز گرفتن زبان:!نکند دستی یا دستهایی پشت پرده دارند تونل حفر میکنند در اعتقادات ما؟!
سکانس دوم:
دغدغه فرهنگ سازی به تابستان که می رسد اوج میگیرد....این مانتوهای کوتاه و صندل های لا انگشتی عجیب دغدغه فرهنگ سازی ایجاد میکنند.!همچنین جمع کردن این بشقابهای پلوخوری روی پشت بامها(دیش) خودش ماجراییست مجزا....
چرا یکی به نعل میزنیم یکی به میخ ؟چرا همه ارگانها و نهادها هم سو نیستند ؟چرا یکی تیشه میزند به عقاید یکی با روشهای مضحک میخواهد ترمیم کند؟
این فرهنگ سازی ها چرا با استفاده از مبادی دینی انجام نمیشود؟
توروخدا مضحک نباشید ....
خب مومن خدا بذار دین با جذابیتهاش پیش بره ...نمیخواد جذابیت کاذب براش بسازید
دین رو تبیین کنید بذارید عقل مردم با جلوه  های دین اشنا بشه ببینند که عقل همه فضاهای دینداری رو تایید میکنه...توروخدا مضحک نباشید همین....


۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۳۷
ماوای قلم

بی تعصب مینویسم .....


بچه های دهه شصت شاید نسلی شدند که خواسته یا ناخواسته قربانی حوادث عمدی و غیر عمدی روزگار شدند....جنگ یا همان دفاع مقدس به عنوان یک عامل بیرونی و تحمیلی سر اغاز این محرومیتها شد .کودکانی که یا در اغوش خانواده به خونین غلطیدند....یااز اضطرابهای آن دوران عجیب تاثیرات منفی گرفتند....یا خیلی از آرزوی های ساده و کوچکشان لابلای محرومیتهای آن دوران به هم پیچید....کودکانی که عادت داشتند روزی ده بار به زیر زمین یا هر جای امنی دیگری فرار کنند و یاد گرفته بودند انگشتان کوچکشان را تا انتها در گوشها فرو کنند و سر در بین زانو بگیرند.....قصه پرغصه جنگ که تمام شد.داستان ما نیز رنگ لعاب دیگری گرفت ...فرزندانی بی سایه پدر ...یا جانباز ...یا ....مدرسه هایی با میزهای چهار نفره .....و همچنان خسارات روحی و روانی ناشی از جنگ و محرومیتها...حادثه عظیم نوجوانی رسید دانشگاه رفتن حکم شکستن شاخ فیل که نه ....حکم خرد کردن دنده دایناسور بود!آنهم با آن ظرفیتهای پایین .....آواره شدن در این شهرستان و آن شهرستان برای تحصیل .....بگذریم از سیاستهایی کج و معوجی که استخدام و ازدواج این زبان بسته ها را معلق کرد.....بگذریم از تصمیم های کلانی که روی این نسل خدا زده !اتود زده شد

این از شهرهای بزرگ و به اصطلاح مگالاپلیس ها!بماند آن روستاهایی که زیر پونز نقشه مانده اند.

پی نوشت:

از تاکسی دنیا که پیاده شم راننده خواهد پرسید کجا سوار شدی؟...وقتی بگویم دهه 60 خواهد گفت:کرایه نمی خواد....  یه صلوات بفرست..!

خواهش دلم:

اگر دهه شصت نیستی از کنار این نوشته با دهن کجی رد نشو.....بیا کنارم و از زاویه من بخوان.


۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۳۲
ماوای قلم

اینکه خوراک فکری یه شخص از کجا و چه جوری تامین بشه موضوعی هست که هرچند ما

بهش بی توجه هستیم اما شاید مهمترین و کاربردی ترین اصل شکل گیری شخصیت و تربیت هست

وقتی جایی به نام مغز هست که عملی به نام تفکر و تعقل رو انجام میده مسلما نیاز به تغذیه و اطلاعات خام داره واسه پردازش...


۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۰۲
ماوای قلم